پزشک عموميتغذيه و رژيمدرمانيساير طب هاي مکملطب سالمندطب سنتي ايرانيطب سوزنيهومئوپاتي
پوستارتوپديبيماريهاي داخليبيماريهاي عفونيبيماريهاي قلب و عروقبيماريهاي مغز و اعصاببيهوشيپاتولوژيپرتودرمانيپزشکي قانونيپزشکي هسته ايپزشکي ورزشيتغذيهجراح کليه مجاري ادراري جراحي عموميجراحي فک وصورتجراحي مغزواعصابچشم پزشکيداروسازي (فارماکولوژي)راديولوژيروانپزشکيروانشناسي بالينيروماتولوژيريهزنان و زايمانطب اورژانسطب فيزيکي و توانبخشيقلب و عروقگوش و حلق و بينيکودکان
آلرژي و ايمنولوژياطفالبيماري هاي رماتيسميبيماريهاي قلب و عروقجراحى پستانجراحي پلاستيک ترميميجراحي توراکس(قفسه سينه)جراحي عروقجراحي قلب وعروقخون و سرطان بالغين روانپزشک کودک،نوجوانروماتولوژيريهطب نوزادانغدد درون ريز و متابوليسم فوق تخصص ارتوپديگوارش و کبد بالغين مراقبتهاي ويژه ICUنفرولوژي (کليه)کليه و فشار خونکودکان - روانپزشکيکودکان - آلرژيکودکان - جراحيکودکان - خون وسرطانکودکان - روماتولوژيکودکان - ريهکودکان - عفونيکودکان - غددکودکان - قلبکودکان - گوارشکودکان - مغزواعصابکودکان - نفرولوژي(کليه)کودکان-ارتوپدي
دندانپزشک عموميارتودانتيکس بيماري هاي دهان، فک و صورت پاتولوژي دهان و فک و صورتپروتزهاي دنداني جراحي دهان و فک و صورتجراحي لثه (پريودانتيکس)درمان ريشه (اندودانتيکس)دندانپزشکي ترميميدندانپزشکي کودکانراديولوژي دندان وفک و صورت
اختلال وسواس فکري يا عملي ( O.C.D)، يک اختلال اضطرابي مزمن است که با اشتغال ذهني مفرط در مورد نظم و ترتيب و امور جزئي و همچنين کمالطلبي همراه است، تا حدي که به از دست دادن انعطافپذيري، صراحت و کارائي ميانجامد.
در اختلال وسواسي-فکري عملي افکار وسواسگونه و اضطرابآور با وسواسهاي عملي همراه ميشود. اين وسواسهاي عملي کارهايي وسواسگونه هستند که شخص براي کوشش در راه کاهش وسواسهاي فکري خود انجام ميدهد. اين کردارها تکراري و کليشهاي و تا اندازهاي غيرارادي هستند. تحقيقات نشان ميدهد بين يک تا سه درصد جامعه ممکن است به اختلال وسواس فکري عملي مبتلا باشند.
هرچند دلايل ابتلاء به اختلال وسواس جبري(OCD) کاملا شناخته شده نيست، اما موارد زير تاثير زيادي در ابتلاء به اين بيماري دارد: تغييرات جسمي و بدني؛ محيط؛ کمبود سروتونين؛ سابقه خانوادگي؛ زندگي پر از استرس.و از نظر فرويد تثبيت در مرحله مقعدي از رشد.
درمان اختلال وسواس اجباري از جمله درمان وسواس فکري شامل سه مرحله? رواندرماني شناختي رفتاري، رفتاردرماني و دارودرماني است. درمانهاي رفتاري اختلال وسواس اجباري شامل پيشگيري از عادات و رويارويي است. در مرحله? پيشگيري از عادات، يک متخصص به فرد بيمار مبتلا به OCD کمک ميکند تا در بازههاي زماني طولاني و طولانيتري از رويارويي با شرايط استرسزايي قرار بگيرد که در آن احساس اجبار براي انجام کاري را ميکند که استرس و اضطراب او را از بين ميبرد. در اين شرايط، بيمار اصطلاحاً با خود درگير ميشود و هرچه قدر که زمان ميگذرد و او بيشتر به انجام آن کار احساس نياز ميکند، او همچنان در مقابل ميل وسواسي ايستادگي ميکند تا مرحلهاي که ديگر هيچ اجباري براي انجام آن کار خاص احساس نکند.
درمان دارويي براي اختلال وسواس اجباري نيز يکي از مراحل مهم در فرايند بهبودي بيمار است. براي درمان اختلال وسواس اجباري از داروهايي در گروه Selective Serotonin Reuptake Inhibitor (SSRI) استفاده ميشود. اين داروها که اصطلاحاً آنها را مهارکننده? انتخابي بازجذب سروتونين ميناميم، مقدار ترشح سروتونين در مغز را افزايش ميدهند. در مغز بيماران مبتلا به اختلال وسواس اجباري، سروتونين بسيار کمي ترشح ميشود و يا مقدار ترشح شده توسط عصبهاي presynaptic جذب و نابود ميشود.
اين داروها همانطور که از نامشان پيداست، از بازجذب يا دفع سروتونين در مغز جلوگيري ميکنند. اين دفع در محل سيناپسها اتفاق ميافتد يعني جايي که سلولهاي عصبي (نورونها) به يکديگر متصل هستند. سروتونين يکي از مواد شيميايي در مغز است که پيامهاي عصبي را از يک نورون به نورون ديگر در طول سيناپسها منتقل ميکند.
از اين داروها در درمان افسردگي، اضطراب و ساير اختلالات خلقي نيز استفاده ميشود. SSRIها ميزان تراکم سروتونين در سيناپسها را افزايش ميدهند. آنها اين کار را با جلوگيري از بازجذب سروتونين در سلول عصبي که يک پالس مغزي را منتقل ميکند انجام ميدهند. بازجذب سروتونين عامل پايان يافتن توليد سروتونين جديد است.
از جمله داروهاي رايجي که براي درمان اختلال وسواس اجباري تجويز ميشوند و در گروه SSRIها جاي ميگيرند، ميتوان به فلوکستين (Fluoxtine)، سرترالين (Serteraline)، سيتالوپرام (Citalopram)، پاروکستين (Paroxetine) و اسيتالوپرام (Escitalopram) اشاره کرد. در درمان اختلال وسواس اجباري همچنين از داروييهايي چون اولانزاپين (Olanzapine) و رسپريدون (Respridone) استفاده ميشود.
اين گروه از داروها معمولاً بازخورد بسيار خوبي در درمان اختلال وسواس اجباري ميدهند و اثرات جانبي بسيار کمي دارند. سردرد، کمخوابي، اسهال و هيجان از جمله اثرات جانبي اين داروها هستند.
طبق ملاک هاي راهنماي تشخيصي و آماري اختلالهاي رواني براي اختلال وسواسي دوگونه فکري و عملي تعريف ميگردد:
افکار و تکانه ها يا تصورات عود کننده مزاحم و مدوامي که منجرب به اظطراب مي شود.
رفتار ها تکراري که فرد به قصد رهايي از ناراحتي و پريشاني مجبور به انجام آنهاست مانند شستن چندباره دست، ترتيب و دسته بندي اشيا، آرايش وسواسي و يا انجام اعمال مذهبي بيش از عرف.
وسواس شامل احساس، انديشه يا تصوير ذهني مزاحم است و اجبار شامل رفتاري آگاهانه و عودکنندهاست. ريشه بيماري وسواس اضطراب است و بيماري به دو شکل فکري و عملي بروز ميکند. چنانچه بيمار در برابر انجام عمل وسواسي مقاومت کند، اضطرابش بيشتر ميشود. گاهي اوقات کودکان هم دچار وسواس ميشوند که معمولاً نشانههاي آن رفتارهاي پرخاشگرانه، تکرار کلمات و يا لجبازي با اطرافيان است.
فرد مبتلا به اختلال وسواس فکري عملي براي کاهش اضطراب خود که ناشي از فکر مزاحم است، فعاليت ديگري انجام ميدهد که اضطراب او را کاهش دهد که اين خود ميتواند به شدت اختلال کمک کند.
علامت اساسى اختلال شخصيت وسواسى- جبرى شامل نظم گرايى، کمال گرايى و کنترل روانى است. افراد مبتلا به اين اختلال تلاش مى کنند تا از طريق توجه دقيق به موازين، جزئيات ريز، فهرست ها و برنامه ها بر همه امور کنترل داشته باشند. آنها داراى دقت افراطى اند، کارها را تکرار مى کنند، به جزئيات توجه فوق العاده دارند و به طور مکرر اشتباه احتمالى را کنترل مى کنند. آنها نسبت به اين حقيقت که اطرافيانشان در برابر تأخيرها و ناراحتى هايى که از اين رفتار ناشى مى شود دلخور مى شوند، توجهي ندارند. مثلاً وقتى چنين افرادى فهرستى از کارهايى را که بايد انجام دهند گم مى کنند به جاى اين که با کمک گرفتن از حافظه لحظاتى را صرف بازنويسى فهرست آن کارها کنند و به انجام آن کارها بپردازند، زمان زيادى را صرف جست و جوى آن فهرست مى کنند. براى کارها زمان کافى تخصيص نمى دهند و مهمترين کارها براى لحظه آخر گذاشته مى شود. افراد مبتلا به اين اختلال به بهانه کنار گذاشتن فعاليت هاى تفريحى، اوقات خود را به طور مفرط وقف کار و بهره ورى مى کنند، ممکن است تمرکز زيادى بر کارهاى روزمره خانگى داشته باشند (مثلاً تميز کردن مفرط و تکرارى منزل). اين افراد در مورد مسائل اخلاقى يا ارزش ها به طور افراطى وظيفه شناس، جدى و انعطاف ناپذير هستند و ممکن است خود و ديگران را مجبور کنند که در عملکرد از اصول اخلاقى خشک و معيارهاى خيلى سخت پيروى کنند. آنها در مورد اشتباهات خود از خود به طور بى رحمانه انتقاد مى کنند. اين افراد گرفتار نظم افراط گونه اى هستند که بر تمام روابطشان سايه مى اندازد، به طورى که حتى قادر به جداشدن از اشياى فرسوده يا بى ارزش نيستند چون معتقدند شايد در آينده بتوان از آنها استفاده کرد.
اکثر افرادي که مبتلا به OCD ميشوند، در مراحل اوليه برخي از علايم اين بيماري را به طور خفيف تجربه ميکنند و ميتوان از تشديد علايم در برخي از آنها پيش از آنکه به طور کامل دچار بيماري شوند جلوگيري کرد.